کد مطلب:27040
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:17
قرآن مجيد بهترين شيوة تبليغ اسلامي را در چه ميداند; به عبارت ديگر براي تبليغ دين بايد از چه شيوهاي بهره جست؟
خداوند در قرآن مجيد به پيامبر گرامي اسلامميفرمايد: ادْعُ إِلَيَ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَـَدِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَن;(نحل،125) با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به ]شيوهاي[ كه نيكوتر است مجادله نماي. اين آيه شريف، سه راه دعوت را به پيامبر6 معرفي ميكند. 1. حكمت; 2. موعظه حسنه; 3. جدال احسن.
حكمت يعني علم و عقل، دانش منطق و استدلال. نخستين گام در دعوت به سوي حق، استفاده از منطق صحيح و استدلال است. فكر و انديشه مردم را به حركت درآوردن و مورد خطاب قرار دادن، آغاز دعوت است.(تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 11، ص 455، دارالكتب الاسلامية.)
دوّمين گام، موعظه و بهرهگيري از عاطفه انسانهاست. اندرز، بيشتر جنبة عاطفي دارد. درحقيقت، حكمت از بُعد عقلي وجود انسان استفاده ميكند و موعظه حسن از بُعدي عاطفي او.(همان، ص 456.)
البته آيه شريف، موعظه را به حَسن بودن مقيد نموده است، يعني موعظه غيرحسن، راه خوبي براي دعوت به اسلام نيست.(تفسير الميزان، علامه طباطبايي;، ج 12، ص 372، جامعه مدرسين.)
اندرز نيكو اشاره به اين است كه موعظه، در صورتي اثر ميكند كه از هر گونه خشونت، برتريجويي، تحقير، تحريك حس لجاجت و... خالي باشد.(تفسير نمونه، ج 11، ص 455.)
سومين گام، جدال و مناظره است. اين گام، مخصوص كساني است كه ذهن آنها در گذشته از مسايل نادرستي انباشته شده و بايد از راه مناظره، آنها را براي پذيرش حق، آماده نمود، جدال هم بايد احسن باشد، يعني به دور از هر گونه توهين، تحقير و خلافگويي و... و تمام جنبههاي انساني آن حفظ شود.(همان، ص 456.)
اين كه چه راهي بهتر است، بايد گفت: اين مسئله به مخاطب ارتباط دارد كه در چه وضعيتي به سر ميبرد; برخي از مفسّران گفتهاند: اين سه راه كه در آيه مطرح شده، بر حسب مراتب فهم مردم در قبول حق، بيان شده است; برخي از خواصند و استعداد عقلاني دارند و حقايق عقلي برايشان حل شدني است; اينها را با حكمت بايد دعوت نمود; برخي از مردم عوامند و با محسوسها سر و كار دارند و فهمشان از درك حقايق عقلي كوتاه است; اينان را با موعظه حسن بايد دعوت نمود; و برخي اهل لجاج و عنادند كه بايد با مناظره و جدال دعوت شوند.
اما آنچه صحيح است اين است كه اين راهها، به افراد خاصّي اختصاص ندارند و چه بسا عوام از مجادله، پند گيرند و خواص نيز، با موعظه بيدار شوند، و حتي در يك مورد نيز، ممكن است انسان از هر سه راه بهره گيرد.(تفسير الميزان، علامه طباطبايي;، ج 12، ص 373، جامعه مدرسين.)
در سيرة پيامبر6 نيز بهرهگيري از اين راه را مشاهده ميكنيم، آنچه قابل توجه ميباشد اين است كه عقل، احساس و... مخاطبند، امّا وسايل و شيوههاي تبليغ، به مقتضاي عصر و زمان تفاوت ميكند; شايد روزي شعر و موعظه، بهترين وسيله اثرگذاري در احساس بوده، امّا امروز فيلم و نمايش و... بهتر بتواند اثر كند ما ميتوانيم در تبليغ دين مبين اسلام، از وسايل عصري نيز بهره ببريم. نكتة ديگري كه در بيان ائمه معصوم بدان سفارش شده نقش مهمّي در تبليغ ديني دارد، تبليغ باعمل است، يعني مباحث ديني، ويژگي خاصّ خود را دارد و مبلّغ نميتواند عامل به سخنان خود نباشد، امام صادقدر اينباره فرمودهاند: كونوا دعاة الناس باعمالكم و لا تكونوا دعاة بالسنتكم; مردم را با اعمال خود دعوت كنيد و صرفاً با زبان خويش فرا نخوانيد.(بحارالانوار، ج 5، ص 198، الوفأ بيروت.)
مبلّغ دين، خود بايد به گفتههاي خويش عمل كند و عالم بي عمل، در عرصه تبليغ ديني، چون زنبور بي عسل است.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.